مصاحبه زیرخاکی با داریوش اسدزاده؛ بازیگری که تا ۹۶ سالگی خواند و نوشت
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۴۴۲۴۸
پدربزرگ شیرین «خانه سبز» که او را در این سریال آقاجون صدا میزدند سال ۱۳۹۸ در ۹۶ سالگی درگذشت.
به گزارش ایرنا، داریوش اسدزاده آرزو داشت عمرش به یک قرن برسد، ولی چهار سال قبل از آنکه به آرزویش برسد در ۹۶ سالگی دار فانی را وداع گفت. او یک سال از مرحوم عزتالله انتظامی مسنتر بود و درگذشتش هم یک سال پس از درگذشت انتظامی اتفاق افتاد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک سال قبل از آنکه آخرین صفحه عمرش ورق بخورد، مراسم بزرگداشتی برای او برگزار شد و خبرنگار فرهنگی ایرنا، پس از آن مراسم، مصاحبهای با داریوش اسدزاده انجام داد. این بازیگر درباره مراسم بزرگداشتش گفت: قبلا این جور چیزها نبود. زمانی که ما جوان بودیم چیزی به اسم مراسم بزرگداشت وجود نداشت. الان این مراسم را میگیرند که باعث تشویق و دلگرمی میشود. دیگرانی که در مراسم شرکت میکنند هم تشویق میشوند. من از مراسم راضی بودم. تعدادی از دوستانم را دیدم و دلم باز شد. من کتابهایی نوشتم که در این مراسم رونمایی شد. دیگران هم تشویق میشوند که بروند بنویسند. در مجموع کار جالب و قشنگی است.
«خاطرات تهران» و کتابهای ناتماماسدزاده از بازیگران فرهیخته و کتابخوان سینما بود که علاوه بر ایفای نقش، دست به قلم میبرد و دانستههایش را در قالب کتاب به دیگران منتقل میکرد. این بازیگر در دهه ۱۳۹۰ متمرکز بر نوشتن کتابهایی دربارهٔ تاریخ نمایش در ایران و تاریخ تهران شد. او در ۹۵ سالگی چهارمین کتابش به نام «خاطرات تهران» را منتشر کرد که مربوط به سالهای ۱۳۲۳ و ۱۳۲۴ میشد. یعنی زمانی که متفقین وارد ایران و تهران شدند. ۲۰ نسخه نمایشنامه نوشته بود که بعضا ترجمهای بودند. او تا آخرین روزهای عمرش پیگیر چاپ کتابهایش بود. البته کتابهایی هم داشت که به قول خودش حال و حوصله ادامه دادنشان را نداشت. او کتابی با عنوان «گزیدههایی از تاریخ» را به همین دلیل نیمه کاره رها کرد.
به بازیگران میگفتند مطرببه بازیگران میگفتند مطرب و در کوچه به ما سنگ میزدند. جرات نداشتیم بیرون برویماسدزاده خاطرات تلخی از نحوه مواجهه مردم قدیم با هنرمندان تئاتر داشت. سالهایی که مردم به جای آنکه به هنرمندان احترام بگذارند آنها را اذیت میکردند. این بازیگر در این رابطه گفت: آن سالها مردم تئاتر را نمیشناختند. در سال ۱۳۱۹ اصلا با تئاتر بیگانه بودند. در سال ۱۳۱۷ یک عده به روسیه رفتند و با تئاتر آشنا شدند. اوایل تئاترها اصلا فروش نمیکرد و فقط یک عده روشنفکر به تماشای نمایش مینشستند.
برای این که مردم را با تئاتر آشنا کنیم مجبور شدیم با اپرت و ساز و آواز شروع کنیم. تئاتر به راحتی به اینجا نرسیده است. چون قبل از تئاتر سیاه بازی بوده مردم بازیگران تئاتر را هم جزو آنها میدانستند. به بازیگران میگفتند مطرب و در کوچه به ما سنگ میزدند. جرات نداشتیم بیرون برویم.
مراسم خاکسپاری داریوش اسدزاده در سال ۱۳۹۸
تا هفت صبح کتاب میخوانماسدزاده در پاسخ به این سوال که چطور جزییات سالهای پیش را به یاد میآورید اظهار داشت: من هم زیاد مینویسم و هم زیاد میخوانم. خواندن و نوشتن کار من است. برای همین حافظه من تقویت شده است. الان ادعا نمیکنم که مثل دوران جوانی همه چیز را به یاد میآورم. از آن زمان یادداشتی ندارم. ولی اتفاقات سال ۱۳۲۰ را خیلی دقیق به خاطر میآورم. من مرتبا با کتاب سر و کار دارم. بعضی روزها تا هفت صبح کتاب میخوانم و یک بعد از ظهر از خواب بیدار میشوم.
وی افزود: من کتابهای امیرارسلان و حسین کرد شبستری را میخواندم. به تدریج با تئاتر آشنا شدم و نمایشنامه خواندم. این تداوم باعث شده که در نود و چند سالگی کتابخوان باشم.
اسدزاده در سالهای آخر عمرش به لحاظ جسمی و روحی توان حضور در جلوی دوربین را نداشت. او در این رابطه توضیح داد: پیشنهاد بازیگری زیاد میشود. ولی دیگر نمیتوانم بازی کنم. بعضی شبها خوابم نمیبرد و باید کتاب بخوانم. بعضی روزها هم دیر از خواب بیدار میشود. نمیتوانم صبح زود سر کار بروم. چرا همکارانم را اذیت کنم؟ دو سه ماه دیگر نود و شش ساله میشوم. نباید از من توقع زیادی داشته باشید.
مردم ایران بهترین مردم دنیا هستندوی افزود: من هم مردم را دوست دارم. مردم خیلی خوبی داریم. بینهایت صمیمی و بامحبت هستند. مردم ایران بهترین مردم دنیا هستند. نمیخواهم شعار بدهم. من در همه دنیا گشتهام. فرانسه و انگلیس رفتهام و ده سال آمریکا اقامت داشتم. با مردم دنیا برخورد داشتهام. وقتی ایران آمدم فهمیدم که محبت و کشش چه معنایی دارد.
کار هنری مخارج زن و بچه را تامین نمیکنداو از جمله هنرمندانی بود که به جوانان نصیحت میکرد که وارد حرفه بازیگری نشوند. هنگامی که از اسدزاده پرسیدم چرا چنین نظری دارد گفت: کار ما یک کار عشقی است. هنر خودش عشق است. کسی که بازیگر میشود نباید دنبال پول و مادیات باشد. شما با یک تار میتوانید بنوازید و لذت ببرید. ولی نباید انتظار پول و ثروت را داشته باشید. کار هنری نمیتواند آینده و مخارج زن و بچه را تامین کند.
وضعیت تئاتر و سینما و موسیقی همین طور است. یک نفر ممکن است دوست داشته باشد در پشت بام کبوتر هوا کند. ولی زندگی با این کار تامین نمیشود. تمام هنرمندان اگر یک کار دیگر داشته باشند، میتوانند دنبال عشقشان هم بروند. الان خیلی از بازیگران بیکار هستند. هنر زیبایی خودش را دارد. اما از این طریق نمیشود درامدی داشت.
بازیگری که کارمند وزارت دارایی بودبه همین دلیل بود که خودش در دوران جوانی کارمند وزارت دارایی شد و بازیگری را در کنار کار اداری ادامه داد. اسدزاده در رابطه با دو شغله بودنش توضیح داد: من هم رشته دارایی را خواندم و هم مدرسه تئاتر رفتم. بعد از ظهرها از ساعت ۴ بعد از ظهر مدرسه تئاتر میرفتم. من در وزارتخانه پست حساسی داشتم و تا مدیرکلی وزارت دارایی هم پیش رفتم. هنوز هم نامههایش را دارم. یک مدت رییس شهرستانها و کارگزینی شدم. بعد از ۲۳ سال سابقه دیدم کار هنری را بیشتر دوست دارم. خودم را بازنشسته کردم. اولش موافقت نمیکردند و با سختی توانستم رضایتشان را جلب کنم.
وی در سال ۱۳۹۱ از محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران، نشان درجه یک فرهنگ و هنر دریافت کرد. او در دوران زندگی در آمریکا، پژوهشهایی در دانشگاه انجام داد و دورههایی را طی کرد که مدرک معادل آن از سوی یک دانشگاه ایرانی به عنوان دکترا در رشته «ادبیات هنر» ارزیابی شد.
این بازیگر پرکار در دهه ۱۳۴۰ و دهه ۱۳۵۰ در بیش از پنجاه فیلم سینمایی ایفای نقش کرد. در سال ۱۳۵۵ ایران را ترک کرد و در سال ۱۳۶۵ پس از ۱۰ سال اقامت در آمریکا به ایران بازگشت و در دو سریال سمندون و خانه سبز ایفای نقش کرد.
فیلمهای سینمایی دو نیمه سیب، همسر، قلادههای طلا، یتیمخانه ایران، زمان از دسترفته و بوی کافور عطر یاس و حکایت دریا از جمله آثاری است که وی در آنها حضور داشته است. روحش شاد و یادش گرامی.
منبع: فرارو
کلیدواژه: داریوش اسدزاده مصاحبه قیمت طلا و ارز قیمت موبایل داریوش اسدزاده سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۴۴۲۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازیگر قدیمی سینما به کما رفت/ عکس
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،این بازیگر، فعالیت بازیگریاش را از سال ۱۳۵۱ با بازی در فیلم سرگروهبان ساخته سعید مطلبی آغاز کرد.
او در بسیاری از فیلمهای سینمایی ایفای نقش کرد. فیلم هایی، چون برخورد، روزی که خواستگار آمد، معصوم و ... از فعالیتهای او پس از انقلاب است.
باشگاه خبرنگاران نوشت:طوفانپناه از دوستان نزدیک مرحوم رضا صفایی کارگردان قدیمی و مرحوم منوچهر وثوق هنرپیشه سینمای پیش از انقلاب است. او در کنار بازیگری به عنوان مدیر تولید فیلم هم فعالیت داشت.
علیاکبر طوفانپناه پیش از انقلاب در بیش از ۱۶ فیلم سینمایی بازی کرد. آخرین فیلمی که در آن ایفای نقش کرد، عروسی مامان در سال ۱۳۸۵ بود.
این بازیگر در تعدادی از سریالهای تلویزیونی، چون باغ گیلاس، عیاران و.. هم نقشآفرینی کرد.
همکاران این هنرمند با تایید این خبر از مردم خواستند برای بهبودی این هنرپیشه دعا کنند.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901629